English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3870 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
remount U دوباره بالا رفتن
remounted U دوباره بالا رفتن
remounting U دوباره بالا رفتن
remounts U دوباره بالا رفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reship U دوباره در کشتی رفتن
aspired U بالا رفتن
upwards <adv.> U به بالا [رفتن]
aspires U بالا رفتن
Mts U بالا رفتن
Mt U بالا رفتن
aspire U بالا رفتن
ascendance U بالا رفتن
soar U بالا رفتن
soared U بالا رفتن
soars U بالا رفتن
aspiring U بالا رفتن
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
ascendible U قابل بالا رفتن از
ascendable U قابل بالا رفتن از
upwell U بطرف بالا رفتن
sewsaw U بالا و پائین رفتن
casual uplift U بالا رفتن موقتی
climable U قابل بالا رفتن
skip U بالا وپایین رفتن
fire-raising U بالا رفتن اتش
skipped U بالا وپایین رفتن
fire raising U بالا رفتن اتش
pole climbing U از تیر بالا رفتن
skips U بالا وپایین رفتن
teetering U بالا وپایین رفتن
teeters U بالا وپایین رفتن
to increase [to, by] U بالا رفتن [به مقدار]
bump U بالا و پایین رفتن
teeter U بالا وپایین رفتن
teetered U بالا وپایین رفتن
heaving U بالا و پایین رفتن ناو
climbing U بالا رفتن از کوه یادرخت
have money to burn <idiom> U پول از پارو بالا رفتن
to whirl up U بطور چرخش بالا رفتن
to swirl up U بطور چرخش بالا رفتن
climb U بالا رفتن از کوه یادرخت
climbs U بالا رفتن از کوه یادرخت
climbed U بالا رفتن از کوه یادرخت
swaying U بالا و پایین رفتن ناو
fluctuable U مستعد بالا و پائین رفتن مواج
capillarity U خاصیت بالا رفتن اب درسوراخهای موئی
fluctuate U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuates U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
fluctuated U نوسان کردن بالا وپایین رفتن
scend U در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
seesaw U بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
pillaring U بالا رفتن ستون دود به طورسریع تنوره کشیدن دود
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
elevation tracking U دستگاه تعقیب صعود هواپیما تعقیب صعود یا بالا رفتن
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
de novo U دوباره
bis U دوباره
anew U دوباره
on more U دوباره
revet U دوباره
again U دوباره
continually U دوباره و دوباره
afresh U دوباره
reassembled U دوباره سوارکردن
refloats U دوباره به اب انداختن
regorge U دوباره فروبردن
reassembling U دوباره سوارکردن
rehear U دوباره شنیدن
remake U دوباره سازی
reassembles U دوباره سوارکردن
reassemble U دوباره سوارکردن
digamy U عروسی دوباره
refloating U دوباره به اب انداختن
refloated U دوباره به اب انداختن
refloat U دوباره به اب انداختن
reworks U دوباره ورزیدن
recoat U دوباره اندودن
reworked U دوباره ورزیدن
plerosis U دوباره پرشدن
redevelop U دوباره فاهرکردن
rework U دوباره ورزیدن
redevelops U دوباره فاهرکردن
reinstate U دوباره گماشتن
redeveloped U دوباره فاهرکردن
recature U دوباره تسخیرکردن
reworking U دوباره ورزیدن
A fresh lease of life. U عمر دوباره
re-runs U دوباره دویدن
re-running U دوباره دویدن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
re-run U دوباره دویدن
re-ran U دوباره دویدن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
once more U دوباره باردیگر
reinstated U دوباره گماشتن
reinstates U دوباره گماشتن
reinstating U دوباره گماشتن
refill U دوباره پرکردن
refill U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پرکردن
refilled U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پرکردن
refilling U دوباره پر کردن
refills U دوباره پرکردن
refills U دوباره پر کردن
redintegrate U دوباره مستقرشونده
refillable U دوباره پر کردنی
reelect U دوباره گزیدن
re construction U دوباره سازی
reenagement U استخدام دوباره
reproducer U دوباره تولیدکننده
re count U دوباره شمردن
redeveloping U دوباره فاهرکردن
fox message U پیام دوباره
come back U دوباره مد شدن
reproduction U تولید دوباره
resell U دوباره فروختن
resorb U دوباره بعلیدن
reseats U دوباره نشاندن
render U دوباره دادن
rendered U دوباره دادن
renders U دوباره دادن
readjusts U دوباره تعدیل
readjusting U دوباره تعدیل
readjusted U دوباره تعدیل
second check U بررسی دوباره
readjust U دوباره تعدیل
resorption U بلع دوباره
retakes U دوباره گرفتن
rewrite U دوباره نوشتن
rebirth U تولد دوباره
replenishment U دوباره پرکردن
repeat U دوباره گفتن
recurring U دوباره فاهرشونده
repeat U دوباره ساختن
repeats U دوباره گفتن
repeats U دوباره ساختن
retaking U دوباره گرفتن
reseat U دوباره نشاندن
repullulate U دوباره درامدن
reseated U دوباره نشاندن
reseating U دوباره نشاندن
rewriter U دوباره نویس
recapturing U دوباره تسخیرکردن
recaptures U دوباره تسخیرکردن
replenish U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
retake U دوباره گرفتن
resurge U دوباره برخاستن
encore U دوباره بنوازید
retransmit U دوباره فرستادن
encores U دوباره بنوازید
reconstruction U دوباره سازی
reconstructions U دوباره سازی
refreshing U دوباره سازی
reproduce U دوباره تولیدکردن
revest U دوباره گماشتن
recaptured U دوباره تسخیرکردن
recapture U دوباره تسخیرکردن
reproducing U دوباره تولیدکردن
reinvest U دوباره گماشتن
Recent search history Forum search
1لطفا بیاین دنبالمون
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1اصطلاح برای با خط یازده چی هست؟
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1Soar
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com